چمران خمینی ،ابراهیم زمان به بهانه اکران دانشگاهی فیلم چ
چرا فیلم سازان داخلی توجهی به دغدغه های اصلی مردم ندارند ؟چرا سوژه های خود را عمدتا مورد توجه وخواست جشنواره های خارجی می سازند تجربه نشان داده وقتی بر اساس دغدغه های اصلی مردم فیلم می سازیم مردم اشتیاق خود را به سینما نشان می دهند این درحالی است که هر برگی از تاریخ چند هزار ساله ایران پراست از سوژه هایی که هرکدام می تواند داستان ومحتوای سریال ها وفیلم های سینما گران باشد چیزی که غرب از آن بهره ای ندارد ونا چار به شخصیت سازی است .
تاریخ چند هزار ساله ایران پیش کش تاریخ معاصرهم که هیچ، تاریخ انقلاب هم به کنار تاریخ هشت ساله جنگ که به تعداد روز ها وشهدا واسرا وخانواده هایشان سوژه داریم هم ایضا به کنار لااقل زندگی فرماندهان ،آن هم توسط سینما گران دیده نمی شود.
حاتمی کیا در مراسم تقدیرش در مشهد اظهار کرد:«هنوز رایحه دهه فجر تمام نشده ،ولی عزیزان در انقلاب فجر سرباز ها غریبند واین به همت مدیران این مملکت است»ابراهیم راست می گوید سرباز های این انقلاب غریبند ،وقتی روی سن همین جشنواره از کسانی یاد می شود به عنوان الگو که حتی نمی توان فیلم هایشان را درصدا وسیما پخش کرد آن موقع به حرف حاتمی کیا می افتی وچه خوب گفت خانم مریلا زارعی در پاسخ به حاتمی کیا که «شما غریب نیستید بلکه برای نسل ما فرمانده اید»
درباره فیلم چ واکران دانشگاهی آن در دانشگاه تهران
فیلم چ روایتی از دو سه روز زندگی شهید چمران در پاوه است که البته در بر گیرنده تمام لایه های شخصیتی این شهید والا مقام نیست اما همین تصویر از دوسه روز زندگی مردم پاوه با اصغر وصالی وشهید چمران میشود فیلمی که می توان رویش تکیه زد وبه جوان مردی شخصیت هایش افتخار کرد.
چ می گوید اعتدال ومذاکره وصلح خوب است اما نه به هرقیمتی .
«خمینی عصای خود را تکان داد» این مهمترین بخش از قسمت های پایانی فیلم است که هربیننده ای را به ذوق می آورد .
بینندگان چ در پایان فیلم حس خوبی دارند نه اعصابشان خرد است ونه ناامید وافسرده از زندگی در ایران ونظام اسلامی، بینندگان چ پس از فیلم به خود می بالند که شخصیتی مثل چمران را در تاریخ معاصر خود دارند.
فیلم چ را دیروز در اولین اکران دانشگاهی در دانشگاه تهران مشاهده کردم البته باحضور آقای حاتمی کیا خانم مریلا زارعی همسر شهید اصغروصالی برادر شهید چمران ومدیر جلوه های ویژه.
سالن فردوسی دانشکده ادبیات جای سوزن انداختن هم نداشت دانشجویان مشتاق روی زمین هم نشسته بودند
همسر شهید وصالی می گفت البته که در یک فیلم دو ساعته نمی توان ابعاد یاران وصالی وچمران رابیان کرد اما یکی از این افراد دارای رتبه یک کنکور وشاگرد اول دانشگاه شهید بهشتی است که با وجود اصرار اصغر وصالی حاضر نیست مردم پاوه را تنها بگذارد وی افزود دستمال سرخ ها یا همان دوستان اصغر وصالی در ابتدای ورود به شهر پاوه سی نفر بودند که در روز آخر که در فیلم چ نشان داده شده هشت نفر شدند وبقیه شهید شدند شب آخرکه معلوم بود فردا همه شهید می شوند اصغر وصالی آن هشت نفر وکردها را جمع کرد وگفت اگر می خواهید بروید مانعی نیست این ها لباس کردی بروید داخل مردم من می مانم اما هیچ کدام از آنان نرفتند.
مدیر جلوه های ویژه فیلم چ پس از دریافت لوح تقدیر پشت تیریبون رفت وگفت خوشحالم در فیلمی کار کردم که هیچ یک از عواملش اسکار نگرفته اند.
در آخر نوبت به ابراهیم حاتمی کیا رسید وحرف های خود را برای دانشجویان چنین آغاز کرد.
به اختتامیه نرفتم چون احساس کردم آرایشی از پیش چیده شده است
اوبا اشاره به نرفتن
خود در اختتامیه فیلم فجر گفت: من به اختتامیه نرفتم چون احساس کردم که آرایشی ازپیش چیده شده است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه که به نظر برسد که من مقبول جریان سینما
نیستم به تعبیر کسانی که قبلا در جشنواره هم گفته بودند
او گفت: ورود به مسائل پیچیده دفاع مقدس در «چ» لازم بود تا ببنیم چه چیزی به درد امروز من میخورد و کدام بخش از زندگی چمران به درد امروز من میخورد.اما وقتی میبینم که از طرف جریان خود جشنواره به این اعتنا نمیشود، چیزی که برمیگردد به شیوه مدیریت جشنواره فجر ترجیح میدهم گوشهای بایستم. وقتی این دوستان الگوهایشان را از آن ور آب میگیرند، الگویشان را از نوع زمین میگیرند و از ردکارپت، دیگر چه کار میشود کرد.. من فکر میکنم به جای اینکه به زیر کفش ها و رنگی که زیر کفشها قرار میگیرد، دقت شود باید به افکار و تفکر دنیای شرق توجه کنند.
افزود: واقعیت این است که وقتی فیلم «چ» حتی در حوزه فیلمنامه به عنوان مضمون واجد شرایط هنری و فرهنگی هم انتخاب نمیشود، این معنی دارد و معنیاش این است که این مساله مساله دوستان ما نیست.اینجا همان پاشنهاشیلی است که من با آن مشکل دارم. ورود به دوره ی اول انقلاب که دورانی به شدت پیچیده است همانند ورود به میدان مین است و کار بسیار سختی است و بسیاری از چیزها را باید رعایت کرد. وقتی که من میبینم توجهی نمیکنند و قرار است اعتنایی نشود و فقط به وجه تکنیکی کار توجه میکنند دیگر چه کار میتوانم انجام دهم.
حاتمیکیا افزود: وقتی هم سوال میشود چرا «چ» را در نظر نگرفتید، میگویند احتیاجی نیست که جایزه بگیرید رئیسجمهوری به آن جایزه میدهد جایزه ای که انکار هم شد. چیزی که قرار بود بدهند و بعد هم منکرش شدند.من وقتی می بینم یک نوع ارادهای هست که از من به عنوان یک فیلمساز وابسته تعبیر کنند و من را وابسته تعریف کنند و علاقهمندند که من از دست رئیسجمهور جایزه بگیرند و نه از دست همکارانم، خوب هوشمندی به من میگوید که به نام نامی بچههای جنگ غریب بایستم کنار و جلو نیایم.
وی با اشاره به جوایز متعددی که از جشنواره های فجر گرفته است گفت من از این شیشهها زیاد دارم و اصلا جایی هم ندارم که این شیشهها را آنجا بگذارم. بحث من اصلا سیمرغ نیست. بسیار وسیعتر از این است.وقتی میبینیم جشنوارهای مثل برلین قرار است که با جهان غرب و آمریکا آشتی کند رئیس هیئت داوران را اسپیلبرگ قرار میدهد و وقتی که میخواهد با خاورمیانه آشتی کند رئیس داوری را انتخاب میکند از بین جریانی که نهایتا آنچه آنها میخواهند بشود نمیتوانم ساکت بنشینم. ساده لوحی دوستان جشنواره را می بینیم که خیلی ساده لوحانه اشاره میکنند که اینگونه نیست و اینها همه نگاه سلیقهای است. نه عزیزان سلیقهای نیست.
حاتمیکیا سخنانش را اینگونه پایان داد: میدانم این حرف سبب ناراحتی میشود اما مجبورم بگویم که جناب آقای روحانی جریان فرهنگی مردان بزرگ میطلبد نه کسانی که نمیتوانند ۲۴ ساعت پای حرفهای خود بایستند. من بابت این نوع سخن گفتن هزینه دادم و افتخار من این است که با همین ها هست که اسم من پیش شما جوانان عزیز است.
این همایش به همت بچه های انجمن اسلامی مستقل دانشگاه تهران برگزار شد.
حاشیه های این همایش
البته جای توضیح دارد افرادی که صورت خود را پوشانده اند از فعالین انجمن اسلامی دانشگاه تهران می باشند که ترجیح دادند طبق معمول همیشه از دید عموم به دور باشند ودر تاریکی وانزوا به سر ببرند ای کاش فیلم چ چراغی را در ذهنشان روشن کند که تا ابد خاموش نشود و این چراغ چیزی جز جمله پشت سرشان نمی باشد.چمران ها مرد میدان مین بودند نه مرد فرش قرمزها
ممنون .. خسته نباشید .