یکی از برنامه های خوب چهاردهمین نشست سالانه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور همین دیدار با خانواده های شهدا بود بچه ها به 40 گروه 7تا11 نفره تقسیم شده بودند هر گروه خانواده یک شهید.
برای خانواده های شهدا هم یک مفاتیح الحیات با یک جعبه شیرینی تدارک دیده بودند .در گروه ما من بودم مصطفی روحی بود و مهدی چراغ زاده وسه نفر از بچه های دانشگاه اراک .
سرگروه ما آقا مصطفی بود ودیدار خانواده شهید صنیع خانی باید می رفتیماینقدر دست جنبوند که هم مهدی چراغ زاده گذاشت با علی کرد رفت (البته دلیل دیگرش هم شاید این بود که علی کرد اینا میرفتن بالا شهر و ما می رفتیم نازی آباد) هم ون ها رفتند آخه تقریبا 30 تا ون گرفته بودن آخر تاکسی گرفتیم پنج نفری راهی شدیم.
رسیده بودیم پشت در مرد میان سالی در را باز کرد وخوش آمد گفت و مارا راهنمایی کرد به سمت حسینیه شهیدان محمد و حسن صنیع خانی قبل از ورود دیدم پدر شهید صنیع خانی از بالای پله ها آهسته پایین می آمد به احترم حاج آقا ایستادم تا باهم داخل شویم چهره ای خندان داشت .
آقا سید موسی همان طور که لبخند روی لبش بود گفت به ما از طرف بنیاد شهید تماس گرفتند بعد مصطفی توضیح داد که انجمن از بنیاد شهید خواسته تعدادی شهید معرفی کند برای دیدار دانشجویان حاج موسی سخت می شنید انگار بمبی که زمان جنگ به خانه شان اصابت کرده بود کار خودش را کرده بود او می گفت وقتی بمب خورد خانه همسایه ریخته بود توی حیات ما وقتی به حاج موسی نگاه کردم می شددر چهره اش دید که نمی خواهد به آن حادثه فکر کند .
آقا سید موسی از سیدحسن بیشتر تعریف می کرد او می گفت در دبیرستان حسن از اعضای شاخص اتحادیه دانش آموزی بود می گفت بی شک نماز شبش ترک نمی شد.
پدر شهیدان صنیع خانی از سید محمد می گفت که او بنیان گذار و فرمانده ترابری سپاه بود .
یکی از خدمات بزرگ این شهید طرح جایگزین برای پل قطور بود که درزمان خود بسیار بی نظیر بود ودر یکی از قسمت
برای خانواده های شهدا هم یک مفاتیح الحیات با یک جعبه شیرینی تدارک دیده بودند .در گروه ما من بودم مصطفی روحی بود و مهدی چراغ زاده وسه نفر از بچه های دانشگاه اراک .
سرگروه ما آقا مصطفی بود ودیدار خانواده شهید صنیع خانی باید می رفتیماینقدر دست جنبوند که هم مهدی چراغ زاده گذاشت با علی کرد رفت (البته دلیل دیگرش هم شاید این بود که علی کرد اینا میرفتن بالا شهر و ما می رفتیم نازی آباد) هم ون ها رفتند آخه تقریبا 30 تا ون گرفته بودن آخر تاکسی گرفتیم پنج نفری راهی شدیم.
رسیده بودیم پشت در مرد میان سالی در را باز کرد وخوش آمد گفت و مارا راهنمایی کرد به سمت حسینیه شهیدان محمد و حسن صنیع خانی قبل از ورود دیدم پدر شهید صنیع خانی از بالای پله ها آهسته پایین می آمد به احترم حاج آقا ایستادم تا باهم داخل شویم چهره ای خندان داشت .
آقا سید موسی همان طور که لبخند روی لبش بود گفت به ما از طرف بنیاد شهید تماس گرفتند بعد مصطفی توضیح داد که انجمن از بنیاد شهید خواسته تعدادی شهید معرفی کند برای دیدار دانشجویان حاج موسی سخت می شنید انگار بمبی که زمان جنگ به خانه شان اصابت کرده بود کار خودش را کرده بود او می گفت وقتی بمب خورد خانه همسایه ریخته بود توی حیات ما وقتی به حاج موسی نگاه کردم می شددر چهره اش دید که نمی خواهد به آن حادثه فکر کند .
آقا سید موسی از سیدحسن بیشتر تعریف می کرد او می گفت در دبیرستان حسن از اعضای شاخص اتحادیه دانش آموزی بود می گفت بی شک نماز شبش ترک نمی شد.
پدر شهیدان صنیع خانی از سید محمد می گفت که او بنیان گذار و فرمانده ترابری سپاه بود .
یکی از خدمات بزرگ این شهید طرح جایگزین برای پل قطور بود که درزمان خود بسیار بی نظیر بود ودر یکی از قسمت
- ۲ نظر
- ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۲۴
- ۱۸۸۲ نمایش